تابستان امسال که گذشت بحث مستأجر و صاحبخانه بیشتر از سالهای دیگر داغ بود. حتی از کنار بنگاههای مشاور املاک هم که رد میشدی انگار کلمات رهن و اجاره حرارت بیشتری داشتند. گرانی مسکن داستان مستأجر و صاحبخانه را از خودشان فراتر برد و کمپینی به نام «صاحبخانه خوب» قطب سوم هرم مسکن شد. این کمپین که شبکه سوم سیما آن را به راه انداخت، فرزندی بود که میخواست با آمدنش رابطه را بهتر کند. پایانیافتن این کمپین بهانهای شد که به سراغ مردم برویم و نظر آنها را درباره اثرگذاری چنین کمپینهایی بپرسیم.
پویشی که شبکه سه به راه انداخته بود، از مالکان میخواست با مستأجرانشان مدارا کنند و پاداش این مدارا هم این بود که مستأجران نام صاحبخانه خوبش را برای برنامه پیامک کنند. این پویش برای بسیاری یادآور لیست خوبها و بدهای پای تخته مدرسه بود و انگار صداوسیما فکر میکند میشود مشکلات بزرگ اقتصادی را هم با کمپین و هشتگ حل کند.
سمیرا، از ساکنان شهر ری، مدت زیادی نیست که ازدواج کرده و به قول خودش، تازه فهمیده که دنیا دست کیست! او درباره تأثیرگذار بودن یا نبودن چنین جریانهایی میگوید:«آنها دلشان خوش است. واقعا بعضی مواقع به این فکر میکنم که از این کارهای بیهوده چه سودی نصیبشان میشود؟ حتما پشت این کمپینها فکر دیگری است. اگر به دل مردم بروند، میبینند که در عالم واقعیت چه میگذرد. ما بعد از این کمپین، تغییری ندیدیم و روزبهروز قیمتها و اجارهها بالاتر میرود.»
محمد از اسلامشهر سازندگان این کمپین را به کسانی که بیرون گود نشستهاند و میگویند لنگش کن تشبیه میکند و میگوید:«بهتر است بگویید این طرح را راه انداختهاند که سر خودشان گرم باشد و بگویند که ما هم فعالیم. اگر نیت خیرخواهانه دارند، بهتر است از فضای مجازی بیرون بیایند و سراغ مسئولان بروند.»
در منطقه نواب تهران، سحر مستاجری است که به تازگی خانهای اجاره کرده است. از او که درباره این کمپین میپرسم، دستم را میگیرد و به خانهاش میبرد؛ خانه محقرش را که نشان میدهد، میگوید:«این امکانات را ببین. برای این امکانات باید ماهی ۶۰۰ هزار تومان بدهم. به نظر شما وجدانِ نداشتهی این صاحبخانهها را یک کمپین میتواند بیدار کند؟»
دانشجویانی که از شهرهای دیگر به تهران آمدهاند و خوابگاه ندارند مشکلشان برای مسکن خیلی جدیتر است. علی دانشجویی است که با دوستانش خانهای در حوالی میدان ولیعصر اجاره کردهاند. علی چنین کمپینهایی را «یک شوخی کودکانه» میداند و معتقد است:«در عالم واقعیت بین صاحبخانه و مستأجر نظام ارباب – رعیتی حاکم است و دولت و حکومت هم کاری انجام نمیدهند. بگذار حرف دلم را بگویم. تا قدرتی در راستای بهبود وضع مسکن و… قدم برندارد، هیچ وجدانی بیدار نمیشود.»
در جایی دیگر، گروهی از مستأجران بعد از شنیدن ماجرای این کمپین، با هم شروع به خواندن میکنند:«آفرین، صد آفرین، هزار و سیصد آفرین…» خواندن شعر را که تمام میکنند، یکی از آنها توضیح میدهد که این کمپین حکایت همان شعری است که در دوران ابتدایی برایمان میخواندند.
بعد از مستأجران، به سراغ سوی دیگر ماجرا یعنی صاحبخانهها رفتم. طراحان این کمپین به صاحبخانهها میگویند با توجه به افزایش قیمتها از مرام و معرفتشان مایه بگذارند و اجارهخانهها را بالا نبرند یا اگر هم بالا میبرند، این افزایش اجاره خیلی زیاد نباشد. ایدهپردازان این کمپین معتقدند صاحبخانهها بهقدری میتوانند موثر باشند که جلوی مهاجرت به حاشیه شهرها را بگیرند و مهره اصلی توسعه اقتصادی کشور شوند.
با این وجود صاحبخانههایی که به سراغشان رفتهایم میگویند دولت با این کار قصد دارد وظیفه خودش را کتمان کند و صاحبخانهها را مقصر گرانی مسکن جلو بدهد. صاحبخانهها خودشان را مسئول گرانی مسکن نمیدانند و میگویند اجاره پایین برای خانهها در شرایطی که همهچیز گران شده است، منطقی نیست.
«هرسال قیمت خانه بالاتر میرود. ما چه کنیم؟ به همان قیمت ده سال پیش اجاره بدهیم؟ این منطق در دنیای اقتصاد واقعی جایی ندارد. قیمت مسکن از سال گذشته رشد هفتاد درصدی داشته و معاملات کم شده است. ما هم بیوجدان نیستیم؛ فقط مجبوریم که به اندازهای منطقی با توجه به نوسانات اجارهها را زیاد کنیم.» اینها پاسخ یک صاحبخانه به این کمپین است. او که در یک بنگاه مشاور املاک نشسته، میگوید:«اگر اسم ما به عنوان صاحبخانه خوب زیرنویس شود، آیا این برای ما پول میشود؟ ما گاهی باید خانههایی را که اجاره دادهایم، تعمیر کنیم و دستی روی آنها بکشیم. پول این کارها باید تامین شود. شما بگویید قیمتها را کنترل کنند تا ما هم صاحبخانه خوبی بشویم.»
به دنبال صحبتهای این صاحبخانه بقیه افرادی هم که در بنگاه نشستهاند وارد بحث میشوند. یکی میگوید:«اصلا تصور کنیم دل عدهای از صاحبخانهها هم به رحم آمد و وضعیت اقتصادی مستأجرشان را درک کردند اما با توصیه اخلاقی کهه تمام مشکلات مسکن حل نمیشود. قیمت مسکن که اینقدر بالا رفته است بهخاطر وجود صاحب خانه بد نیست. هر صاحبخانهای مجبور است بر اساس تغییر قیمتها پیش برود.»
«۶۰ میلیون، ماهی۶۰۰ هزار»، «۴۰ میلیون، ماهی یکونیم میلیون»… به کاغذهای پشت شیشه مشاور املاک خیره میشوم و حرفهایی را که شنیدهام، در ذهن مرور میکنم. این پویش شاید بتواند دل چند صاحبخانه را نرم کند اما هیچ ضمانتی برای حل مشکل مسکن از چنین راههایی وجود ندارد؛ چرا که قطعا برای مالکان ۴۹۰ هزار واحد مسکونی خالی در تهران و هزاران واحد دیگر در استانهای دیگر کشور، زیرنویسشدن نامشان در تلویزیون انگیزه کافی برای تغییر رویه و اجارهدادن خانههایشان نیست.